استاد سیّد مجتبی حسینی / 21 آبان 1398
بحث در غلیان خود عنب یا زبیب به جای غلیان عصارهِ آن بود. طبخ عنب یا زبیب گاهی موجب شکافته شدن پوسته و بیرون آمدن عصیر از آن می شود. گاهی این حالت رخ نمی دهد و حتّی در صورت غلیان مایع آن در درونش از آن چیزی کم نمی شود و کمیّت سابقش همچنان باقی است. در هر دو حال اگر ما قائل بودیم نفس غلیان بما هو هو باعث حرمت است موضوع متفاوت خواهد بود با جایی که بگویم غلیان به معنای تقلیل مایع آن باشد. زیرا زمانی که پوسته حبّه شکافته نشود معمولاً حجم آن نیز کسر نخواهد شد. اگر غلیان عنوان موضوعی بود کم شدن حجم تأثیری در حرمت ندارد امّا اگر عنوان مشیر بود کم شدن حجم در تعلّق حکم حرمت مدخلیّت پیدا خواهد کرد. اصل این است که عنوان موضوعی باشد مگر این که از قرائن حاصل شود که عنوان مشیر است.
این دوران مربوط به جایی است که کسر حجم رخ نداده باشد و گر نه در حالتی که حجم آن کسر شده باشد فرقی میان موضوعی یا مشیر بودن عنوان غلیان نیست و اگر در مقام مربوطه به غلیان نیز امکان تمسّک نباشد نوبت به اصل مرخّصه می رسد. همهِ تفصیلاتی که بیان شد در صورتی است که بتوان بر آن چه داخل حبّه است و بیرون نیامده است لفظ عصیر را اطلاق کرد. ممکن است برخی بگویند عصیر فقط به مایعی گفته می شود که با فشردن خارج شود. البته در این هنگام می توان اشکال کرد اگر این چنین باشد به مایعی که در اثر غلیان از آن خارج می شود نیز نمی توان عصیر گفت چون با فشردن خارج نشده است.
در مباحثی که گفته شد عصیر زبیبی نیز مانند عصیر عنبی است. همه این مطالب زمانی معتبر است که غلیان در درون حبّه احراز شود.